بازایابی محتوا
اینکه برای تولید محتوا فقط کلمات کلیدی را معیار قرار دهیم، آیا استراتژی درستی است؟ این مقاله را بخوانید تا ببنید برای رشد سئو، چگونه باید استراتژی های محتوایی را پایه ریزی کنیم الگوریتم مرغ مگس خوار، الگوریتمی است که در سال 2013 توسط گوگل معرفی شده است و بر روی بهینه سازی پرس و جوهای کاربران کار می کند. بنابراین سایت ها برای بهبود سئوی خود باید محتوایی تولید کنند که نیاز کاربران را برطرف کند. گفتن این حرف ساده است، اما پیاده سازی آن در عمل پیچیده تر از این حرف ها است. بسیاری از متخصصان سئو از کلمات کلیدی برای تعیین استراتژی محتوا استفاده می کنند و معتقدند این کار برای بهبود سئوی سایت کافی است. مشکل اینجا است که استراتژی استفاده از کلمات کلیدی نمی تواند نیاز محتوایی مخاطبان در نتیجه جستجو را برطرف کند.برای اثبات این موضوع از مسئول پشتیبانی یک شرکت بپرسید در طول روز چه سوال هایی از آن ها پرسیده می شود. مطمئن باشید که بخش عمد های از سوال ها شامل کلمات کلیدی مرتبط با آن کسب وکار نمی شود. گاهی اوقات محدود کردن محتوا به کلمات کلیدی به ضرر برند است، زیرا نمی توان محتوای خاص و مناسبی برای آن تولید کرد. مطمئنا با انجام این کار ترافیک سایت بالا خواهد رفت، اما آیا این افراد بعدا به مشتری برند تبدیل می شوند یا خیر؟ تغییر دادن استراتژی محتوا از تمرکز بر روی کلمات کلیدی به سمت تمرکز روی مخاطبان، نقش پررنگی در بهبود سئوی سایت خواهد داشت. البته ناگفته نماند که کلمات کلیدی هنوز بسیار مهم هستند اما اگر با شناخت مخاطبان و هدف قرار دادن آنها همراه باشند، نتیجه بهتری خواهند داشت. تولید کردن محتوای باکیفیت و مرتبط نه تنها مخاطبان بیشتری را هدف قرار می دهد بلکه روی بهبود سئوی سایت نیز تأثیر می گذارد.
استراتژی متمرکز بر کلمات کلیدی چه فرقی با استراتژی متمرکز بر مخاطب دارد؟
یک استراتژی بازاریابی با مخاطبان هدف آغاز می شود و سپس به درک عمیق تری از مفهوم و ارزش برند ختم می شود. استفاده از کلمات کلیدی برای اینکه ببینید دیگران در مورد موضوع های مرتبط با برند چه نظری دارند عالی عمل می کند، اما زمانی که به درک مخاطب می رسد، عملکردش ضعیف می شود. برای فهم بهتر این موضوع، مسیر طی شده توسط مخاطب تا رسیدن به سایت را در نظر بگیرید؛ آیا جستجو کردن تنها راهی است که کاربران برای رسیدن به اطلاعات مورد نظر خود استفاده می کنند؟ اگر برای بازاریابی از ایجاد لید و تبلیغات استفاده می کنید، بنابراین پاسخ منفی است. پس چرا یک برند باید خودش را به کلمات کلیدی محدود کند؟ استراتژی
محتوا از یک برنامه جامع تشکیل شده است که به سوالات زیر پاسخ می دهد:
-مخاطبان من چه کسانی هستند؟
-این افراد چه نیازهایی دارند؟
-به دنبال خواندن چه نوع محتوایی هستند؟
-در مورد چه موضوعاتی به صورت آنلاین و آفلاین صحبت م یکنند؟
-برند من چه امکانات خاصی برای آ نها عرضه می کند؟
-چگونه می توان تخصص برند را با نیازهای مشتری هماهنگ کرد؟
بهترین راه برای ارتباط با مخاطب این است که بتوانید بین تخصص برند و محتوای مورد نیاز مخاطب نقطه اشتراک پیدا کنید. بسیاری از متخصصان به این روش کج کردن محتوا می گویند. در این روش باید موضوعات بیشتری را مورد بررسی قرار داده و آ نها را مطابق میل خود تغییر دهید. تعریف
تخصصی یک برند ممکن است بسیار پیچیده تر از ظاهر آن باشد. اغلب برندها سعی دارند بگویند که محصول منحصر به فردشان آن ها را از دیگران متمایز میکند. اما اگر در بازار محصول مشابهی پیدا شود دیگر نمیتوان نام آن را منحصر به فرد گذاشت. آیا تا به حال به این فکر کرده اید که
چه چیزی برند شما را از دیگران متمایز می کند؟ به عنوان مثال یک شرکت فعال در حوزه امور مالی را تصور کنید. این شرکت محصولات متعددی داشته و هرکدام از سرویس های مالی آن مشتری های
متفاوتی دارد. تیم تولید محتوای این شرکت باید بتواند محتوایی تولید کند که برای تمام مشتری ها قابل استفاده باشد. یکی از راه حل ها این است که مشکل مشترک میان تمام بخش ها شناسایی شده و در مورد آن محتوا تولید شود. ب هعنوان مثال برای ورود به صنعت خدمات مالی از طریق بیمه یا اوراق بهادر )فروش سهام(، دانستن یکسری اصطلاحات و اطلاعات اولیه ضروری است. بنابراین این سایت می تواند اصطلاحات رایج و مشترک در میان بخ شهای مختلف را در قالب چند محتوا توضیح داده و در سایت قرار دهد.
آیا تولید محتوای مرتبط محدودیت است؟
ممکن است با خودتان فکر کنید استفاده نکردن از برخی کلمات کلیدی پرطرفدار در سایت، به این دلیل که با موضوع سایت مرتبط نیستند باعث از دست رفتن فرصت های بهبود سئو می شوند. مطمئنا کلمات کلیدی زیادی وجود دارند که با تولید محتوا در مورد آ نها می توانید ترافیک سایت را افزایش دهید اما اگر این محتوا مخاطبان مورد نظر شما را هدف قرار ندهد و با موضوع برند همخوانی نداشته باشد، نرخ تبدیلش بسیار پایین خواهد بود. هدف از تولید محتوا این است که بازدیدکنندگان سایت به مشتری برند تبدیل شوند. بنابراین بالا بردن نرخ تبدیل باید اولین اولویت در نظر گرفته شود.
در نهایت با جمع آوری اطلاعات و بررسی آن ها میتوان نگرش مناسبی نسبت به مخاطبین خود به دست آورد و از نتایج آن در تصمیم گیری های مهم کسب وکارمان استفاده کنیم. از دیگر تاثیرات شبکه های اجتماعی در کسب وکار میتوان به موارد زیر اشاره کرد به صورت تیتروار برایتان عرض میکنیم.
به عنوان مثال اگر قصد دارید تعداد بازدیدهای سایت را بالا ببرید، محتوای انحصاری تولید کرده و چشم انداز بهتری از برند خود ارائه دهید. اما همه اطلاعات را در یک محتوا در اختیار کاربر قرار ندهید. فراخوانی به اقدام ها را طوری طراحی کنید که کاربر مجبور شود برای خواندن اطلاعات بیشتر در سایت عضو شود یا اطلاعات تماس خود را وارد کند. به عنوان مثال کسب و کاری که در زمینه خرید و فروش ماشین فعالیت می کند، قصد دارد بازدیدکنندگان سایت را به مشتری تبدیل کند. این سایت نیازی به تولید محتوای انحصاری ندارند اما باید به سوالات عمومی کاربران در مورد فرآیند خرید و فروش ماشین پاسخ دهد. همچنین باید نقش عوامل انسانی در معامات خود را توضیح داده و اعتماد مشتری ها را افزایش دهد. اعتمادسازی در چنین کسب وکارهایی بسیار مهم است و میزان فروش را بالا می برد.
کامنت خود را بگذارید